می روم ، از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزاد باش گرچه تو تنها ز پیشم می روی آرزو دارم ولی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را تلخی برخورد های سردرا
چشم هایم خالی است
خالی از سایه سنگین نگاهی عاشق
دست هایم خالی است خالی از وسعت با هم بودن
خالی از حجم نوازشگر عشق
در کنار تو پر آواز شدن
در کنار تو به تنهایی و غم خنده زدن
با تو هم دم شدن با تو همراز شدن
با تو آغاز سخن از هر چیز
کیست با این همه امید دراز
با تو بودن با تو ماندن آرزوی تنهای من است. *************************************
چشم هایم خالی است خالی از سایه ی سنگین نگاهی عاشق دست هایم خالی است خالی از وسعت با هم بودن خالی از حجم نوازشگر عشق در کنار تو پر پرواز شدن در کنار تو به تنهایی غم خنده زدن باتو همراه شدن با تو همزار شدن باتو آغاز سخن در هر چیز کیست با این همه امید دراز با تو بودن با تو ماندن آرزوی تنهای من است ******************************* هیچ وقت نمی دانستم تنهایی چیست تازمانی که از تو دور شدم حالا تنها چیزی که می خواهماین است که یک بار دیگر در کنارت باشم ****************************** اومدم نگاهش کنم ................ چشاش نزاشت اومدم صداش کنم .............. لبام نزاشت خواستم برم رهاش کنم ................. دلم نزاشت ولی آخرش ............... رفت ومنو تنها گزاشت